الهم صل علي محمد و ال محمد

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ (کلام وحی) خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

کلید، تسبیح، Key, rosary

[ ] [ ] [ kalame_vahi ]

[ (0) نظر]

بخیل و آسایش

عن الرّضا (ع) لیـس لِبخیل راحَة - وَ لا لِحَسـُود لذّة - وَ لا لِملـوک وَفـاء - وَ لا لِکَذوب مُــروّة –(تحف العقول، ص 450)

امامرضا علیه السلام فرمود: بخیل را آسایشى نیست و حسود راخوشى و لذتى نیست و پادشاهان را وفایى نیست و دروغگو را مروت و مردانگى نیست.

مذمت بخل و خساست در کلام امام هشتم

بخیل و بی‌آبرویی

بخل آبرو را بر باد می‌دهد. (بحارالانوار، ج 78، ص 357)

بخیل و مخالفت با ایمان

حضرترضا (ع): از حرص و حسد بپرهیزید، زیرا این دو صفت امت‌هاى پیش از شما را نابود کرده، از بخل بپرهیزید زیرا بخل بیماریی است که در آزادمرد و مۆمن یافت نمی‌شد چون بخل ورزیدن، خلاف ایمان است.(بحارالانوار، ج 17 (ج 2)، ص 294)

همچنین آن حضرت درباره خشم خدا بر این افراد می‌فرمایند:

ان الله جل ذکره خلق الدنیا والاخرة للمۆ منین فهم فیه شرکاء فمن اعطى شیئا من حطام الدنیا ومنع اخاه کان ممن ظلمه وغضبه واستضعفه.

خداوند(جل ذکره) دنیا و آخرت را براى مۆ منین خلق کرد. پس اینان به حکم آنکه پدرمعنوى همه آنان پیامبر و امام است و به حکم برادرى در آن شریک یکدیگرند. بنابراین هر مومنى برادر مومن خود را از مال بى‌ارزش دنیا که به او عطا گردیده منع کند، او نیز از کسانى است که آن مۆمن را مورد ظلم و غضب و استضعاف قرار داده است و در چنین حالى باید منتظر خشم الهى باشد. (مستدرک الوسایل، جلد 2، ص 413)

و بخیل را از خدا دور می‌دانند: ان البخیل بعید من الناس ، بعید من الجنة ، قریب من النار.(جامع الاخبار، ص 112)

[ ] [ ] [ kalame_vahi ]

[ (0) نظر]

                                                                     داستان2


شخصی با هیجان و اضطراب به سوی امام صادق(ع) امد و گفت:(دربارهی من دعایی فرمایید که خیلی فقیرم وتنگدستم.)
امام: هرگز
-چرا دعا نمی کنید؟!!
((برای اینکه خداود برای این کار راهی معین کرده است.خداوند امر کرده روزی را پی جویی و طلب کنید اما تو میخواهی در خانه ات بشینی و روزی را به خانه بکشانی؟؟؟؟
.
.
.
.
.نتیجه: از تو حرکت ازخدا برکت

[ ] [ ] [ kalame_vahi ]

[ (0) نظر]

                                                                           داستان1



رسول اکرم (ص) وارد مسجد شدند و دو اجتماع را دیدند گروهی مشغول عبادت بودند و گروهی مشغول کسب علم
هر دو گروه را از نظر گذرانید و مسرور و خرسند شد و به کسانی که هماهشان بودند فرمود

(این دو دسته کار نیک میکنند و بر سعادتند لکن من برای تعلیم و داناکردن فرستاده شده ام)

و سپس به سوی دسته ای که مشغول تعلیم و تعلم بودند رفت و در محفل انها نشست

[ ] [ ] [ kalame_vahi ]

[ (0) نظر]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ،
X